حدود هشت سال از شروع به کار این وبلاگ میگذرد. یادم میآید نام وبلاگ را به این دلیل "پرحرفی" گذاشتم، که قصد داشتم در آن مدام خط قرمزها را زیر پا بگذارم. چرا که وقتی برخی از ما آدمها موقع حرف زدن از خط قرمزها عبور میکنیم، افراد مصلحت اندیش دور و برمان بلافاصله به ما تذکر میدهند که: "پرحرفی نکن"! به هر حال عبور از خط قرمزها موقع حرف زدن از نظر خیلیها "پرحرفی" است.
اما یک نوع پرحرفی دیگر هم داریم که معنایش آشناتر است. همین آقای حسن رحیم پور ازغدی، متفکر حکومتی، را در نظر بگیرید. با توجه به اینکه هر هفته حداقل چهار برنامهی چهل و پنج دقیقه تا یک ساعته را روی آنتن تلویزیون میبرد، باید آرشیوی دست کم شامل چند هزار برنامهی ضبط شده داشته باشد تا به فراخور زمان هر دفعه یکی از آنها را برای پخش انتخاب کند. این حداقل حرفی است که آقای رحیم پور ازغدی در طول عمرش زده: چند هزار ساعت!
آقای رحیم پور ازغدی میترسد به خط قرمزها حتی نزدیک شود. بنابراین حرفهایش همه در چهارچوبی معین قرار دارد. و وقتی کسی "در چهارچوب" این همه حرف بزند، اینجا دیگر باید گفت جداً "پرحرفی" کرده و باعث ملال شده.